مدیریت سنتی
مدیریت سنتی نه این روزها که از بدو طلوع خود، هیچ ضابطه و معیاری، هیچ الگو و جدولی نداشته است. این مدیریت به قولی آنقدر در و پیکرش باز بوده و باز هست که توجیه و تعریف جنبههای مثبت و منفی آن، ساعتها وقت لازم دارد.در مدیریت سنتی، هیچ کتاب و کتابچه ای و هیچ خط و ربطی و هیچ چیزی که بتواند جنبه علمی و آموزشی داشته باشد، وجود ندارد. آنچه که در مدیریت سنتی، موجبات ماندنش را فراهم کرده، انتقال تجربه ها و عملکردهای نسل پیشین به نسل های جوانتر، بوده است.به عنوان مثال، در همدان فعلی یا اکباتان و هگمتانه گذشته از قدیمالایام هنر کوزهگری مرسوم و معمول بوده و با کوزهگری ها و سفالپردازیهایی روبهرو بودهایم که این کوزهگران از لحاظ یادگیری فوت و فن کارشان، به هیچ مدرسه و دانشگاهی نرفته اند و هیچ کتاب و دفتر آموزشی هم ندیدهاند. اما، استادان فن تمام زیر و بم های کوزهگری را به شاگردان خود، با صبر و حوصله تمام آموختند که چه موقع، با چه ابزاری و چگونه با فوت مستمر خود به آنها بدمند و لعاب بدهند.
در مدیریت سنتی آن چیزی که میتواند کارساز باشد، استعداد انسانها است. در مدیریت سنتی، صاحب کار و سرمایه گذار از فوت و فن تمام رشته ها، آشنایی کامل دارد و بر همه ابزار و ادوات کار هم تسلط و اشراف! و همین اشراف به او اجازه می دهد که به کارگرانش نیز تسلط فکری و روحی پیدا کند.مثال دیگری بزنیم، برخی از کارمندان و پرسنل اداری نهادها، سازمانها و وزارتخانه ها یا همه کارکنان و استادکاران و مهندسان صنعت و تولید و کارگاه و کارخانه ها، گاهی در برابر رییس یا رئیسان بالاتر خود مقاومت می کنند. دستورات و اوامر او را به “هیچ” میگیرند. چون او را به اصطلاح قبول ندارند و درک و فهم و منزلت خودشان را بالاتر از او می دانند. لیک روزی که دانش مدیر یا رییس بالاتر خودشان را دیدند و به علم و مهارت و استادی او پی بردند، بیهیچ گفت و گویی ریاست و مدیریت او را هم با کمال میل و رغبت میپذیرند.بنابراین، یکی از “مدیریت”ها همین مدیریت سنتی، قدیمی و فراگیر است که به هرکجا نظر افکنیم، نمونههایی از آن را در اداره و سازمان های دولتی، در کارگاهها و صنایع تولیدی کوچک یا در دفتر و حجره و بنگاههای مختلف به چشم میبینیم
موضوع حسابداری مدیریت، استفاده بهینه و مطلوب از منابع است و منابع انسانی، منبع حیاتی برای موفقیت و بقای هر سازمان به شمار میرود. انسانها، رکن اساسی در موفقیت در تولید و خدمات، بسیار بیشتر و مؤثرتر از تجهیزات، تکنولوژی و پول هستند.در اصل، ضرورت حسابداری منابع انسانی به عنوان محصول با واسطه توسعه مفهوم مدیریت ارتباطات انسانی در صنعت، از دهه شصتم قرن اخیر مطرح بوده است. دانشمندان علوم رفتاری (از جمله رنسیس لیکرت 1960) به مدیران و سازمانها خاطرنشان کردند که درماندگی حسابداران در اندازهگیری، ثبت و گزارشگری ارزشهای منابع انسانی یک مانع جدی درجهت مدیریت مؤثر و کارآمد است.امروزه در بسیاری از کشورها، نیروی انسانی به عنوان یک منابع سرمایهای مورد توجه مدیران تمامی واحدهای اقتصادی و نهادهای اجتماعی درجهت ارتقای سطح عملکرد و افزایش بازدهی آنان قرار گرفته است.
سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر گروههای ذینفع به عنوان استفاده کنندگان از صورتهای مالی، به منظور اخذ تصمیمات صحیحتر در مورد سرمایهگذاری خود در شرکت، به اطلاعاتی در مورد ارزش داراییهای انسانی نیازمندند، همانطور که به اطلاعاتی در مورد وضعیت مالی، سوددهی، خالص داراییها، توانمندی تولید، قیمت سهام و سایر اطلاعات با ارزش دیگر نیازمند هستند.حسابداری منابع انسانی به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت مورد استفاده قرار میگیرد، چرا که یکی از وظایف مدیران، استفاده بهینه از تمام منابع موجود در شرکت درجهت تحقق اهداف کوتاهمدت و بلندمدت سازمان تحت مدیریت آنان است و یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد مدیران، توانایی آنان در حفظ و نگهداری، به کارگیری و تخصیص منابع موجود و ایجاد و توسعه منابع جدید در سازمان است. لازمه این امر به دست آوردن اطلاعاتی در مورد منابع موردنظر است. در این راستا حسابداری منابع انسانی در تهیه و ارائه اطلاعات مورد نیاز مدیران برای بهرهمندی از منابع انسانی، روشی را برای ارزیابی عملکرد مدیران و تخصیص کارآمد منابع انسانی فراهم میکند. به این ترتیب مدیریت درجهت بهبود کارایی و اثربخشی تصمیمگیریهای خود، به اطلاعاتی در مورد این منابع ثروت ارزشمند نیازمند است.
قابل توجه است که حقیقت حسابداری منابع انسانی صرفاً «کمی» سرمایه انسانی نیست، بلکه شامل حمایت از توسعه و بهبود داراییهای انسانی و نیز مدیریت مؤثر منابع انسانی میشود، به عبارتی حسابداری منابع انسانی به عنوان یک ابزار مدیریتی و یا یک سیستم اطلاعاتی در اختیار مدیران و نیز سرمایهگذاران قرار میگیرد.بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند ارزشگذاری منابع انسانی کاری بسیارمشکل است. صاحبنظران احتیاط زیادی میکنند که افراد بر ارزشی که دیگران بر روی آنها میگذارند، حساس نشوند، چرا که یک ماشین، هرگز نسبت به یک ارزش بالاتر یا پایینتر از ظرفیتش، عکسالعمل نشان نخواهد داد اما یک کارمند نسبت به هر تغییری واکنش نشان میدهد. لذا این مقوله باید همواره در برخورد با این دارایی با ارزش، مورد توجه قرار گیرد.
منبع
:: برچسبها:
مدیریت سنتی ,
:: بازدید از این مطلب : 150
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0